از چی بگم؟
از بچه ی حلی 7
اونکه فرجه واسه امتحان داره فقط یه شب
اونکه تنها وقت خوندش صبح فرداست
از چی بگم برات ؟
شاید امتحان دوس داری
مث امتحان آقای طاری و اون بچه های صمپاطی
اگه امتحان سخته گناهه واقعیت
داستان سولومون و بچه های حلی 7
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه ریاضی جای این زیست داشتیم
من کسی نیستم که با این تک ها دردم بگیره
ولی این صفر ها رو کی میخواد گردن بگیره؟
از چی بگم خدا از این بچه های خسته
از این همه امتحان تموم دنده هام شکسته
بیست هامو نبین این بیست ها فقط توی کارنامست
این منم یه سمپاطیه خسته
آروین نمیخواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش میخواد سجاد بخنده
از چی بگم .....
نظرات شما عزیزان:
حسن
ساعت11:24---8 خرداد 1392
خیلی باهاش حال کردم دمت گرم
سجاد به اندازه یه سرسوزن یاد بگیر هیچی بلد نیستی
بحیرایی
ساعت21:20---3 خرداد 1392
آروین نمیشناسمت ولی دمت گرم خیلی باهاش حال کردم
اگه سجاد اینقد مردونگی تو وجودش باشه که بعید میدونمپاسخ: اتفاقا قراره تابستون یه اتفاقایی واسش بیافته !!!
soosmar
ساعت17:44---3 خرداد 1392
ahang ziad goosh midi dada?
:: موضوعات مرتبط:
طنز،
،